سال 2، شماره 1 - ( دوره دوم، شماره اول، بهار و تابستان 1396 )                   جلد 2 شماره 1 صفحات 10-1 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


1- دانشگاه تربیت مدرس
چکیده:   (4794 مشاهده)
پژوهش حاضر به بررسی تجانس­ ها و مناسباتِ عکاسی زیارتی با نقاشی قهوه­ خانه­ ای با رهیافتی بینامتنی می­ پردازد. دلیل بررسی، ازیک ­سو، مردمی بودن عکاسی زیارتی و پیوند ناگسستنی و عمیق آن با زندگی مردم است که بر پایه سنّت­ های مذهبی شکل گرفته و ازسوی­ دیگر، گرایش و دلبستگی مردم به ثبت رویدادی معنوی است که در قالب این عکس­ ها تجسّم یافته، به­ طوری­ که این نوع عکاسی تا به امروز به محبوبیت و استمرار خود ادامه داده­ است. بنابراین، هدف تبیین و تفسیر مناسبات میان عکاسی زیارتی و نقاشی قهوه­ خانه­ ای با رهیافتی بینامتنی است تا از این رهگذر، به درک متفاوت و عمیق­ تری از لایه­ های معنایی و کارکردی عکاسی زیارتی دست یابیم. بدین ­منظور، پژوهش حاضر از روش توصیفی-تطبیقی در قالب خوانشی بینامتنی بهره گرفته و مبنای استناد، منابع کتابخانه­ ای و رجوع به اسناد تصویری و شفاهی بوده­ است. نتیجه این خوانش بینامتنی نشان­ دهنده دو مناسبت ظاهری و باطنی میان عکاسی زیارتی با نقاشی قهوه ­خانه­ ای است. از مناسبات ظاهری می­ توان به اشتراک در فرهنگ عامه و مردمی، ریشه­ های دینی و ملّی، هنرمندان مکتب ندیده، توجّه به خواست مخاطب، درنوردیدن مرز میان واقعیّت و خیال اشاره کرد که انعکاس­ دهندۀ ریشه­ های یکسان شکل­ گیری­ شان می­ باشد. در مناسبات باطنی نیز، عامل روایت­ گری نقش مهمّی را در همذات­ پنداری، بازسازی تجارب و ادراک مشترک ایفا می ­کند. بدین­ ترتیب، می­ توان ساختار یکسانی را در خوانش بینامتنی این دو هنر، تمییز داد که به ­واسطۀ جانشینی معنایی و تبادل نشانه­ ها، به کارکرد بیانی مشابهی دست یافته­ اند.
 
 
متن کامل [PDF 2910 kb]   (2035 دریافت)    
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: مبانی نظری هنر اسلامی
دریافت: 1396/7/12 | پذیرش: 1397/2/5 | انتشار: 1397/2/30

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.