1- گروه هنرهای تجسمی، دانشکده هنرهای تجسمی، دانشگاه هنر اسلامی تبریز، تبریز، ایران ، k.mirzaee@tabriziau.ac.ir
2- گروه هنرهای تجسمی، دانشکده هنرهای تجسمی، دانشگاه هنر اسلامی تبریز، تبریز، ایران
چکیده: (1643 مشاهده)
سلطان محمد نقاش، هنرمند برجستۀ دوره صفوی، با خلق آثار زیبا و تخیلی، تأثیر عمیقی بر هنر ایرانی گذاشته است. گاستون باشلار، نظریۀپرداز فرانسوی، بر ارتباط تخیل هنری با عناصر بنیادین طبیعت (آب، آتش، خاک و باد) تأکید میکند و نقد تخیلی را بهعنوان ابزاری برای تحلیل لایههای پنهان تخیل در هنر معرفی مینماید. این پژوهش به مطالعۀ چهار نگارۀ مشهور سلطان محمد نقاش، شامل «معراج پیامبر»، «دربار کیومرث»، «مرگ ضحاک» و «جشن سده»، با تکیه بر نظریۀ گاستون باشلار میپردازد. در ابتدا، نظریۀ تخیل باشلار به تفصیل شرح داده میشود و سپس آثار یاد شده از سلطان محمد نقاش، از این منظر تحلیل میشوند. اهداف این پژوهش، تحلیل نقش عناصر اربعه در آثار منتخب سلطان محمد نقاش و شناسایی عنصر غالب در این آثار است. جستار حاضر در پی پاسخ به دو سئوال اصلی است: نخست، عناصر اربعه چه نقشی از بُعد بصری در آثار سلطان محمد نقاش دارند؟ دوم، کدام عنصر با غالب¬ترین حضور بصری در این آثار نمایان است؟ این پژوهش با رویکرد کیفی و روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و شیوۀ جمع¬آوری اطلاعات با استفاده از اسناد کتابخانهای بوده است. نتایج نشان میدهد که تعامل میان تخیل و عناصر طبیعی نهتنها ابزاری برای خلق هنر است، بلکه نیروی محرکهای در شکلدهی به تجربیات انسانی و فرهنگی به شمار میآید. عنصر خاک بهعنوان غالبترین عنصر در آثار سلطان محمد نقاش حضور دارد و بازتابدهندۀ دنیای درونی هنرمند و زمانهاش است. آثار این هنرمند چیره¬دست حس آرامش و شگفتی را به بیننده منتقل میکنند و فراتر از واقعیتهای عینی قرار دارند.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
مبانی نظری هنر اسلامی دریافت: 1403/10/29 | پذیرش: 1404/2/2