1- دانشگاه هنر اسلامی تبریز
2- دانشگاه هنر تسلامی تبریز ، Sajad.fetrati1376@gmail.com
چکیده: (1618 مشاهده)
سلطان محمد نقاش، هنرمند برجسته دوره صفوی، با خلق آثار زیبا و تخیلی، تأثیر عمیقی بر هنر ایرانی گذاشته است. گاستون باشلار، نظریهپرداز فرانسوی، بر ارتباط تخیل هنری با عناصر بنیادین طبیعت (آب، آتش، خاک و باد) تأکید میکند و نقد تخیلی را بهعنوان ابزاری برای تحلیل لایههای پنهان تخیل در هنر معرفی مینماید. این پژوهش به مطالعه چهار نگاره مشهور سلطان محمد نقاش، شامل «معراج پیامبر»، «دربار کیومرث»، «مرگ ضحاک» و «جشن سده»، با تکیه بر نظریه گاستون باشلار میپردازد. در ابتدا، نظریه تخیل باشلار به تفصیل شرح داده میشود و سپس آثار یاد شده سلطان محمد نقاش از این منظر تحلیل میشوند. هدف این پژوهش، تحلیل نقش عناصر اربعه در آثار منتخب سلطان محمد نقاش و شناسایی عنصر غالب در این آثار است. جستار حاضر در پی پاسخ به دو سؤال اصلی است: نخست، عناصر اربعه چه نقشی از بعد بصری در آثار سلطان محمد نقاش دارند؟ دوم، کدام عنصر با بیشترین فراوانی در این آثار نمایان است و چه عواملی در برجستگی آن تأثیر دارند؟ این پژوهش با رویکرد کیفی و روش توصیفی- تحلیلی و شیوه جمعآوری اطلاعات با استفاده از اسناد کتابخانهای انجام شده است. نتایج نشان میدهد که تعامل میان تخیل و عناصر طبیعی نهتنها ابزاری برای خلق هنر است، بلکه نیروی محرکهای در شکلدهی به تجربیات انسانی و فرهنگی به شمار میآید. عنصر خاک بهعنوان غالبترین عنصر در آثار سلطان محمد نقاش حضور دارد و بازتابدهنده دنیای درونی هنرمند و زمانهاش است. آثار او حس آرامش و شگفتی را به بیننده منتقل میکنند و فراتر از واقعیتهای عینی قرار دارند.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
مبانی نظری هنر اسلامی دریافت: 1403/10/29 | پذیرش: 1404/2/2