در اکثر پژوهشهای صورت گرفته در ارتباط با نگارگری ایلخانی و بهطور مشخص شاهنامهی بزرگ و جامع التواریخ، روایتهای وابسته به نگارهها، بهعنوان محور اصلی تحلیل در نظر گرفتهشده است. این موضوع، درک دقیقِ نشانههای موجود در نگارهها را با مشکل روبرو ساخته است. چراکه شاهنامهی فردوسی بهعنوان متن وابسته به گفتمان ایرانی و جامع التواریخ بهعنوان متن مربوط به گفتمان ایلخانی با نسخههای مصور شاهنامه(دموت) و جامع التواریخ، یکی نیستند. درواقع شاهنامهی مصور دموت و نسخهی مصور جامع التواریخ ، متون هنری با محوریتِ زبان تصویر و متعلق به گفتمان «نگارگری ایلخانی» هستند. تحلیلِ نگارههای نسخ مصور، باید بر اساس سپهر نشانهای «نگارگری ایلخانی» صورت بگیرد؛ آن سپهر نشانهای که روایتهای شاهنامه و جامع التواریخ بهعنوان «نهمتن»را یا بهصورت مستقیم و با سازوکار ترجمهی بینانشانهای و یا با عبور دادن از فیلتر فرهنگ ترکی- مغولی و از طریق ترجمهی بینافرهنگی وارد «متنِ» تصویری خودکرده است. هدف از این پژوهش، مطالعهی آن دسته از نشانههای مربوط به «کوه» در منتخبی از نگارههای شاهنامهی دموت و جامع التواریخ است که با سازوکار ترجمهی بینافرهنگی از سپهر نشانهای ترکی- مغولی وارد سپهر نشانهای نگارگری ایلخانی شدهاند. این پژوهش با رویکرد نشانهشناسی فرهنگی یوری لوتمان و به روش توصیفی– تحلیلی انجامشده است. اصلیترین یافتهی پژوهش حاضر این است که «کوه» در نگارههای مذکور تحت تأثیر تحت تأثیر اساطیر و اعتقادات ترکی- مغولی قرار داشته و بهعنوان پناهگاه ِقهرمانان، دربردارندهی روحِ آفرینش گری، محل دفنِ بزرگان سیاسی و دینی ، مکان دسترسی به تنگری و گفتگو با او، محور ارتباطی و گذرگاه ورود به عالم دیگر (بالا) نمایان میگردد.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1399/6/24 | پذیرش: 1399/8/1 | انتشار: 1399/11/20