1- وزارت علوم
2- وزارت علوم ، shad@alzahra.ac.ir
چکیده: (33 مشاهده)
با تفکیک نقد هنری و تاریخ هنر از یکدیگر، نقد هنری، در دوران معاصر در سایهی رویکردها در پارادایمهای مختلف رشد نموده و با نظریهها و روشها در علوم انسانی پیوند یافت. عدم وجود دستگاه نظری در نقد هنری، بر ضرورت تقاضا برای بهرهگیری از رویکردها در منابع فلسفی بومی تاکید مینماید. کتب فلسفی صدرا که تحت الگویی پژوهشی، آغاز و انجام نفس را در حرکت ذاتیهی جوهریه در چهار سفر توضیح میدهد، پیوندیاست میان روش عقلانی و سلوک عرفانی، در معرفتشناسی صدرا و نمونهی مناسبی جهت رفع این نیاز میباشد. هدف پژوهش حاضر نیز ارائهی یک مدل علمی از نقد هنری(نقاشی)، است که در آن اثر هنری (نقاشی)، حرکت در جوهر را از محسوس به معقول و از کثرت به وحدت در بستر نقد آغاز نموده و در نهایت مورد ارزیابی در فرم و محتوا قرار میگیرد. پژوهش حاضر به چگونگی استخراج الگوی نقد ارزیابانهی بروننگر از آراء صدرا در اسفار اربعه، خواهد پرداخت. پژوهش کیفی حاضر با استفاده از روش توصیفیـ تحلیلی و با بهرهگیری از منابع کتابخانهای به انجام رسیده است. الگوی نقد نقاشی (ارزیابانه بروننگر) بر مبنای الگوی پژوهشی صدرا، در مرحله اول (امور عامه) به تشریح ماهیت کلی ذاتی و عرضی و نیز علل ناقصه و در مرحلهی دوم مطابق با سفر دوم (علم طبیعی)، به مقولات کَم، کیف، وَضع، اَین، مَتی، ملک، اَنیفعل، اَنینفعل در اثر نقاشی پرداخته و در مرحلهی سوم به تحلیل دستاوردهای مراحل پیشین و حصول علم و ایجاد و انشاء ماهیت به نحو قیام صدوری با حصول به «فرضیهی وحدتبخش» و کشف «غایت» در اثر میپردازد. در مرحلهی چهارم در ارزیابی اثر در ارتباط با فرضیهی وحدتبخش و غایت، پرداخته هر آنچه در اثر دارای ارزش است، آشکار و به این ترتیب ارزش دریافتی مخاطب با ارزش دستاوردی اثر، برابر یا نزدیک خواهد شد.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
مبانی نظری هنر اسلامی دریافت: 1404/3/17 | پذیرش: 1404/9/5