1- دانشجوی دکتری هنرهای اسلامی، دانشکده هنرهای صناعی دانشگاه هنر اسلامی تبریز، تبریز، ایران ، r.rafieirad@tabriziau.ac.ir
2- استاد تمام، هیئتعلمی گروه گرافیک دانشکده هنر دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
چکیده: (4584 مشاهده)
اگرچه رنگها در جنبه فیزیکی خود، تنها بازتاب طولموج خاصی هستند، اما در فرهنگ بشری، محملی برای بیان احساسات، توصیفات، تخیلات، رمزها و نمادها و دیگر شئونات انسانی شدند. اهمیت این موضوع چنان است که رنگها، هم در زبان مخلوق و هم در زبان خالق، با اشکال و مفاهیم مختلف مورداستفاده قرارگرفتهاند. قرنها تعامل تفسیر قرآنی و ایرانی از جهان ایجاب میکند که عناصر و المانهای فرهنگی آنها و تأثیر و تأثراتشان نسبت به یکدیگر موردبررسی قرار گیرد. سؤال این است که کارکردها و دلالتهای معنایی رنگها در قرآن کریم و ادبیات کنایی فارسی، چه تفاوتها و شباهتهایی باهم دارند؟ همچنین آیا قرآن کریم تأثیراتی در گسترش معنای کنایی رنگ در ادبیات فارسی برجا نهاده است؟ در پاسخ به این سؤالات، این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی، که از طریق جمعآوری کنایات موجود در سه دائرهالمعارف «دهخدا»، «عمید» و «فرهنگ کنایات فارسی» همچنین جمعآوری تمامی آیاتی که در آنها، رنگها بهکاررفتهاند و نیز منابع کتابخانهای و اینترنتی، به نتایجی دستیافت. قرآن کریم و کنایات فارسی، در توصیف وضعیت معنوی و جسمانی انسان، پدیدههای طبیعی، توصیف رنگ پدیدههای ایده آل بهشتی و رنگ مربوط به معجزه خاص، در کارکرد و دلالتهای معنایی رنگ، اشتراکاتی دارند. تفاوت این است که رنگها در قرآن، برای توصیف فراواقعگرایانه پدیدههای طبیعی در قیامت نیز بهکاررفته و کنایات نیز علاوه بر کارکردهای مشترک، از رنگها، برای بیان آشکارگی و ظاهر بودن و همچنین برای توصیف یک مکان و یا شیء نیز بهره گرفتهاند. نیز میتوان تأثیرات قرآن کریم بر ادبیات کنایی فارسی را در دلالتهای معنایی رنگها، در رنگ سفید (معجزه موسی) و رنگ سبز (لباس بهشتیان) و رنگ کبود برای چشم (سیهروزی و اندوه) مشاهده نمود. همچنین منظر معنایی رنگها در قرآن بیش از دلالتهای کنایی و اکسپرسیو، بر واقعگرایی استوار است.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
مبانی نظری هنر اسلامی دریافت: 1398/3/3 | پذیرش: 1398/5/31 | انتشار: 1398/8/9