1- دانشیار و عضو هیئتعلمی نقاشی دانشکده هنر دانشگاه الزهرا (س)، تهران، ایران ، shad@alzahra.ac.ir
2- دانشجوی دکترای پژوهش هنر دانشکده هنر دانشگاه الزهرا (س)، تهران، ایران
چکیده: (3697 مشاهده)
نقش شمسه به عنوان یکی از نقوش بکار رفته در هنر اسلامی از جایگاه خاصی در شاخه های مختلف از معماری تا کتابت و صنایع دستی برخوردار است. بدون شک نقش تجریدی شمسه و هندسه آن، که ازخواستگاه فرهنگ و هنر پیش از اسلام است، در ترکیب با مبانی عرفانی و اندیشه های موجود در باور اسلامی به شکلی نوین سر برآورد. چنین نقوشی در هنر اسلامی علاوه بر ارزشهای زیباشناسانه صوری، بیانگر راز و رمزهای فرهنگی و دینی نهفته در خود میباشد. هنرمند مسلمان از این نقوش در جهت بیان آرمان های باورمدار توحیدی خود بهره برده است. ارتباط این آرایهها با ایمان و عقاید توحیدمدار نوعی جاودانگی، اصالت و خلوص را در آنها بازتاب میدهد. در میان فیلسوفان بزرگ اسلامی، ابن عربی(560-638هـ.ق.) دردوره ای می زیسته که هنر اسلامی به هویتی مستقل دست یافت و به دستاوردهای ملموس و قابل تاملی رسید. از آنجا که با مطالعه آرا ابن عربی می توان به مفاهیم کلیدیِ چون تأویل، کنز مخفی، اعیان ثابته، خیال متصل و منفصل و وحدت وجود رسید در نظر است تا در این مقاله با بیان این آرا به یک مدل نظری دست یافته و براساس آن به بررسی و تحلیل نقش شمسه بپردازد و به سوال خود در باب " چگونه می توان بر اساس عرفان نظری ابن عربی اصولی را مستخرج و به تحلیل نقش شمسه پرداخت؟" پاسخ دهد. بر اساس روند مطالعات و تحلیل های انجام شده در انتها این استتنتاج حاصل می آید که تبیین معناگرای نقش شمسه در هنر اسلامی با عرفان نظری ابن عربی مرتبط است. روش تحقیق این مقاله تحلیل کیفی است که با تاکید برمستندات کتابخانه ای به نگارش درآمده است.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
مبانی نظری هنر اسلامی دریافت: 1398/4/1 | پذیرش: 1398/6/20 | انتشار: 1398/8/9