عضو هیئتعلمی دانشکده هنر دانشگاه سمنان، سمنان، ایران ، asare1384@yahoo.com
چکیده: (3733 مشاهده)
از مباحث کلیدی و مهم در حوزه هنرهای سنتی، درک نسبت هنر با عرفان و آموزههای دینی است. برخی فلاسفه در ارتباط با دین و عرفان اساس رسیدن به عرفان را از رهگذار دین برمیشمارند؛ این در حالی است که برخی از هنرمندان چنان غرق در خلق اثر هنری خویشاند؛ که گویی چندان توجهی به ارتباط علمی و عملی بین حوزه عرفان و خلق اثر هنری ندارند، اما گروهی از هنرمندان بهویژه در حوزه هنرهای سنتی با آموزههای دینی پیوندی عمیق دارند؛ ایشان از ناخودآگاه خویش قدم در خودآگاهی و خدا آگاهی میگذارند. برخی فلاسفه و اهل دانش، عرفان را عین دین برمیشمارند و دستهای آن را جزئی از اجزای دین بشمار میآورند. شناخت عرفان و دین و ارتباط این دو با هنرهای سنتی جز با کشف ماهیت هر یک و تأثیر و تأثر آنها بر دیگری و محیط پیرامون امکانپذیر نیست. ازاینرو پژوهش حاضر با تبیین و مکاشفه ارتباط فطری انسان با دین، عرفان و هنر میکوشد به این نکته دست یابد که عرفان بهعنوان باطن دین و باطن آثار هنری خصوصاً هنرهای سنتی چگونه انسان را به حقیقت خویش رهنمون میسازد؟ پژوهش حاضر به شیوه توصیفی- تحلیلی با رویکردی تطبیقی صورت گفته است. تا بتواند با معیاری روشن به دریافت نسبت دین، عرفان و هنرهای سنتی و درک چیستی آنها، بپردازد. تا درک بهتر و روشنتری از معیار تشخیص هنر دینی و اصیل، بر مبنای عرفان و هنرهای اسلامی به دست دهد؛ که عرفان و مذهب در پی رسیدن به حقیقت عالماند، اما در دنیا هیچ نمییابند و اساساً یافتههای این دو اخروی است؛ اما هنر در پی آشکار ساخت این حقیقت برای نسل بشر در دنیا است.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
مبانی نظری هنر اسلامی دریافت: 1398/4/5 | پذیرش: 1398/6/19 | انتشار: 1398/8/9