گروه فرش، دانشکده هنرهای کاربردی دانشگاه هنر تهران، تهران، ایران ، samanehkakavand@ymail.com
چکیده: (3380 مشاهده)
قالیهای نفیس و بینقص بیشتر جهت نگاهداری در موزهها انتخاب میشوند و کمتر بافتههایی متمایز از منظر طرح و بافت، به نمایش در میآیند؛ اما قالی موردمطالعه در تحقیق پیشرو با وجود طرحی نامتقارن و نامتعارف در موزه بروکلین محفوظ است. مسئله پژوهش درک برهمکنش عدم رعایت اصول سازماندهی بصری از سوی هنرمند و چگونگی ادراک مخاطب بر اساس نظریه گشتالت است. به نظر میرسد میل به انسجام، یکپارچهسازی و تکمیل در ذهن مخاطب بر پایه اصول گشتالت، ساختار بصری متفاوت و نامتقارن قالی را توجیه نموده است. بر پایۀ دو مفهوم همتراز کردن و برجسته ساختن اصول سازماندهی بصری و قوانین گشتالت قالی میناخانی موزه بروکلین مطالعه شد. پرسش طرحشده این است که قانون کمال پذیری(پرگنانس) در قالی مورد پژوهش چگونه تحلیل میشود؟ کدامیک از اصول هفتگانه گشتالت در قالی میناخانی موزه بروکلین قابلمطالعه است؟یافتهها نشان از آن داشت که عدم قرارگیری ترنج در میانۀ قالی و خارج از محور تقارن دلالت بر برجستهسازی داشته و گشتالتهای مشابهت، مجاورت و تکمیل بسامد بیشتری دارد. نمونه موردمطالعه یکتخته قالی قرن دوازدهم هجری موجود در موزه بروکلین است که به صورت غیراحتمالی گزینش شد. پژوهش به لحاظ هدف، در رسته تحقیقات توسعهای قرار دارد زیرا اصول سازماندهی بصری را از یکسو و اصول هفتگانه مکتب روانشناسی گشتالت را از جهتی دیگر تطبیق داده است. مقاله به لحاظ ماهیت توصیفی- تحلیلی است. تجزیهوتحلیل دادهها به شکل کیفی انجامشده و اطلاعات نیز به روش کتابخانهای گردآوریشده است. نتیجه مطالعات اینکه بر اساس دو اصل همتراز کردن و برجسته ساختن، ساختار قالی با دربرداشتن ترنجی بزرگنما برجستهسازی می نمایاند. باوجود عدم تطابق توقع بیننده و تعداد خصیصههای ساختاری، ساختار قالی ناهنجار نبوده و ادراک دیداری قالی به دلیل گشتالتهایی قوی چون مشابهت، مجاورت، تکمیل و پیوستگی سهل مینماید.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
مبانی نظری هنر اسلامی دریافت: 1401/3/12 | پذیرش: 1401/4/29 | انتشار: 1401/9/2